پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
آزاد شو
آزاد شو
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
آزاد شو
آزاد شوپيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در فروردين 1404
1 - در انتظار آفتاب
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
نظر ي که ديگران نسبت به شما دارند ...
مشکل خودشان است
نه شما ... !
( اليزابت کوبلر روس)
نه هميشه...ما همه عادت داريم همه چيز رو گردن ديگران بندازيم...غافل از اينكه خودمون هم جزئي از ديگرانيم! - *«طلوع»*
خير / اين اون چيزي نيست که شما فکر ميکنيد/ اين درباره قضامت ديگران درباره ماست . بزار مردم هرچي ميخوان فکر کنن من بايد اوني باشم که خوبه و خدا دوست داره نه اوني که مردم ميخوان - آزاد شو
+
جعفر رضايي/
متولد 1356 ليسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبايي تهران
سال 1380 عاشق دختري بنام مريم شد چون وضع مادي جعفر خوب نبود پدر مريم با ازدواجشان مخالفت کرد پنج سال تمام جعفر و مريم براي رسيدن به هم تلاش کردن سال 85 مريم خود کشي کرد و جعفر ديوانه شد اکنون دو چشم جعفر کوره به هر کي ميرسه ميگه هفته ديگه عروسيشه. همه رو دعوت ميکنه...
4 نظر بعدي ...
همه 18 نظر ...
4 نظر قبلي ...
:( - محمد_عابديني
واي...:(( - *زهرا.م
4 نظر بعدي ...
همه 18 نظر ...
4 نظر قبلي ...
ايول بهش... - *علي يزداني*
:( - *ابرار*
+
گدايان بهر روزي طفل خود را کور ميخواهند//
طبيبان جملگي مخلوق را رنجور ميخواهند//
هميشه مرده شوران راغبند بر مردن مردم//
بنازم مطربان مخلوق را مسرور ميخواهند
عکسي که گذاشتيد مشکل داره و آنتي ويروس - ويروس شناساييش ميکنه - لطفا عوضش کنيد - اين آنتي ويروس کشت ما را - اقاشير حفاظ
چشم - آزاد شو
+
به سلامتي اون پدري که
هنگام تراشيدن موي کودک مبتلا به سرطانش
گريه ي فرزندش رو ديد
ماشين رو داد به دستش
در حالي که چشمانش پر از گريه بود
گفت : حالا تو موهاي منو بتراش !
با آرزوي سلامتي براي همه ي اين عزيزان
ان شا الله - اقاشير حفاظ
+
اين خانه تاريك نيست! در بيرون از اين خانه تاريك، آفتاب هميشه در حال نور افكني ميباشد، فقط كافي است که درها و پنجره ها را بگشايي تا نور به درون بيايد
+
هميشه خبرهايي مبني بر اعتراضات مردم نسبت به عملکرد يک شخص يا نهاد شنيده ايم اما اين بار گروه معترض دست به يک حرکت ابتکاري زده اند. معترض به وضع موجود در يکي از شهرهاي بلغارستان قصد دارند يک الاغ را به عنوان نامزد انتخابات شهرداري معرفي کنند!
به گزارش تکناز اين الاغ که به اسم مارکو شناخته ميشود با شعار سخت کوشي و بدون جفتک اندازي پا به اين عرصه گذاشته است.
ديانکو که به عنوان سر دسته اين گروه معترض شناخته ميشود در مصاحبه با خبرنگاران توضيح داد:مارکو در مقابل ديگر کانديداها و سياستمداران از شهرت و محبوبيت زيادي برخوردار است.او دروغ نميگويد،دزدي نميکند و تمام کارهارا به موقع انجام ميدهد.
اين در حالي است که شهردار وقت کريل يوردانوو از دادن فرم به اين گروه معترض اجتناب کرده و آن را خلاف قوانين حکومتي دانسته است. - آزاد شو
اينجا هم اجازه بدن از اين کار مارکو اول ميشه! - التيام
+
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد، از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه پذير مهربان است سوره: حجرات , آيه: 12
در قصرآرامش
+
همانقدر که مسخره مي کنيم احترام نمي گذاريم همانقدر که اشتباه ميکنيم تفکر نميکنيم همانقدر که عيب ميبينيم برطرف نمي کنيم همانقدر که از رونق مي اندازيم رونق نمي بخشيم همانقدر که کينه به دل مي گيريم محبت نمي کنيم همانقدر که حرف ميزنيم عمل نمي کنيم همانقدر که مي گريانيم شاد نميکنيم همانقدر که ويران ميکنيم آباد نميکنيم
همانقدر که کهنه ميکنيم تازگي نمي بخشيم همانقدر که دور ميشويم نزديک نمي کنيم همانقدر که آلوده ميکنيم پاک نميکنيم هميشه ديگران مقصرند ما گناه نميکنيم - آزاد شو
+
همه تلاش دين اين است: چطور ذهن را کنار بگذار و به سوي زندگي حرکت کن چطور ساز و کار تکراري را ترک کن و چطور به پديده ي هميشه تازه و هميشه سبز هستي قدم بگذار
چطور ذهن را کنار بگذار ؟ مطمئن هستيد جمله رو درست نوشتيد ؟ تا جايي که من ميدونم اصل دين يعني تفکر - اقاشير حفاظ
+
اتفاق و داستاني آموزنده و زيبا
يه خانمي با ماشين خودش تو جاده داشت رانندگي ميکرد. يه آقايي هم داشت با ماشين خودش تو همون جاده تو باند مخالف رانندگي ميکرد.وقتي اين دو به هم رسيدند.
خانم شيشه ي ماشينش رو پايين ميکشه و
خطاب به آقا فرياد ميزنه:
حيووووووووون//
آقا هم بلافاصله داد ميزنه:
ميمووووووون
هر دو به راه خود ادامه دادندو
آقاهه کلي به خاطر واکنش سريع و هوشمندانه اي که نشون داده بود خوش به حالش شده بود فقط وقتي سرپيچ بعد رسيد.نتيجه اخلاقي: صبور باشيم. و كمي تامل كنيم - آزاد شو
+
قصه ي اين کرگدن، قصه ي ماست؛ ما شاخي جلوي چشمانمان نداريم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ يک شاخ ببينيم اما ذهنمان پر است از پيشفرض ها و پيش داوري ها... همه ما تصور مي کنيم که بي طرفانه قضاوت مي کنيم و منطبق با واقع...ا مثلِ همين کرگدنِ رئاليست! مثل او تصور مي کنيم، که ميانِ همه جهان شاخي است زيبا و جهان دو نيمه است: نيمي اين سوي شاخ، نيمي آن سوي شاخ
غافل از اينکه به ذهنمان عينکي است، ناديده! قضاوت، کار سختي است...ا قضاوت در هر کاري...ا - آزاد شو
+
اگر خطاي گذشته را نمي توان جبران کرد ،دست کم اثر آن را با مهرباني در حق کسي ديگر مي توان کمرنگ و کمرنگتر نمود . زيرا امروز ما فهميده ايم که : کردارمان است که چرخه تقديرمان را به حرکت در مي آورد .
▌► | ► | ◄