شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مي گويند مردي روستايي با چند الاغش وارد شهر شد. هنگامي که کارش تمام شد و خواست به روستا بازگردد، الاغ ها را سرشماري کرد. دست بر قضا سه رأس از الاغ ها را نيافت. سراسيمه به سراغ اهالي رفت و سراغ الاغ هاي گمشده را گرفت. از قرار معلوم کسي الاغ ها را نديده بود. نزديک ظهر، در حالي که مرد روستايي خسته و نااميد شده بود، رهگذري به او پيشنهاد کرد،
آزاد شو
وقت نماز سري به مسجد جامع شهر بزند و از امام جماعت بخواهد تا بالاي منبر از جمعيت نمازخوان کسب اطلاع کند. مرد روستايي همين کار را کرد. امام جماعت از باب خير و مهمان دوستي، نماز اول را که خواند بالاي منبر رفت و از آن جا که مردي نکته دان و آگاه بود، رو به جماعت کرد و گفت: «آهاي مردم در ميان شما کسي هست که از مال دنيا بيزار باشد؟»
آزاد شو
خشکه مقدسي از جا برخاست و گفت: «من!» امام جماعت بار ديگر بانگ برآورد: «آهاي مردم! در ميان شما کسي هست که از صورت زيبا ناخشنود شود؟» خشکه مقدس ديگر برخاست و گفت:«من!» امام جماعت بار سوم گفت:«آهاي مردم! کسي در ميان شما هست که از آواي خوش (صداي دلنشين) متنفر باشد؟» خشکه مقدس ديگري بر پا ايستاد و گفت:«من!» سپس امام جماعت رو به مرد روستايي کرد و گفت: بفرما! سه تا خرت پيدا شد. بردار و برو
آخ دم شما گرم ، احسنت ، حالش را برديم ، ممنون...
آزاد شو
رتبه 92
3 برگزیده
257 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
آزاد شو عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top