پيام
+
هفت بار روح خويش را تحقير کردم: نخستين بار هنگامي بود که براي رسيدن به بلندمرتبگي، خود را فروتن نشان ميداد. دومين بار آن هنگام که در مقابل فلجها ميلنگيد. سومين بار آن زمان که در انتخاب خويش بين آسان و سخت، آسان را برگزيد. چهارمين بار وقتيکه مرتکب گناهي شد و به خويشتن تسلي داد که ديگران هم گناه ميکنند.

آزاد شو
89/4/4
آزاد شو
پنجمين بار آنگاهکه به علت ضعف و ناتواني از کاري سر باززد و صبر را حمل بر قدرت و توانايياش دانست. ششمين بار زمانيکه چهرهاي زشت را تحقير کرد در حالي که نميدانست آن چهره، يکي از نقابهاي خود اوست. و هفتمينبار وقتي که زبان به مدح و ستايش گشود و انگاشت که فضيلت است