• وبلاگ : آزاد شو
  • يادداشت : زبان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام
    آنجا که جغد فتنه بال و پر بگيرد
    در زير پر مرغ سعادت سر بگيرد
    آنجا که روباهي شود سلطان جنگل
    بايد به عزلت جاي شير نر بگيرد
    آنجا که مشکل بي غمي ، بي درد خويي است
    مشکل گشا زانوي غم در بر بگيرد
    آنجا که امت را شود سنت فراموش
    خواهد منافق بيعت از رهبر بگيرد
    نبود عجب گر در چنين جوّ پر آشوب
    شهر پيمبر حالت ديگر بگيرد
    در کوچه هاي جنت جان ها ، مدينه
    درزخ مرامي ، راه بر کوثر بگيرد
    در باغ عترت غنچه عصمت بسوزد
    لاله نشان از ميخ داغ در بگيرد
    عدل مجسم زير تيغ آيد به مسجد
    کفر مصوّر جاي بر منبر بگيرد
    گيرد دو زانوي خود از غربت در آغوش
    آنکو دو انگشتش در از خيبر بگيرد
    سيلي خورد در راه او اما به غيرت
    روي از علي ، صديقه ي اطهر بگيرد
    مولاي مظلومان علي در کنج عزلت
    هر دم سراغ يارش از بستر بگيرد
    ياري براي دفن تنها ياور خود
    دست خدا از دست پيغمبر بگيرد
    دست کرم با آستين غمگساري
    اشک از رخ اطفال بي مادر بگيرد
    هر لحظه بيند ان در و ديوار خونين
    با ياد زهرا گريه را از سر بگيرد
    آن اولين مظلوم بي مظلومه خود
    بايد اميد از زندگي ديگر بگيرد
    23:31 يا زهرا...