نظرات ارسالي
+
آدم قراضه ها ميخندن ولي تو دلشون دريايي از غم دارن، لپ قرمزي هستن ولي نه با سيلي سرخش کردن نه از سر کيف ، بلکه سرخي شرم از بقال سر کوچه هست که بهش گفته چوب خطت پرشده. آدم قراضه ها هر روز چند کيلومتر پياده روي ميکنن اما فکر نکني مثل از ما بهترون واسه هضم غذا اين کارو ميکنن چون اصلا غذايي در کار نيست که بخوان هضمش کنن
محب
02/5/27
محب
آدم قراضه ها هيچوقت حسرت مرسدس بنز فلان آقازاده رو نميخورن چون خيالشون راحته بلاخره يه روزي سوار يه مرسدس مشکي ميشن ، خبر داري که بهشت زهرا (س) نعش کش هاي آخرين سيستم داره.. همه اينا رو گفتم اينم بزار بگم.آدم قراضه ها يه دونه نون واسه شش نفرشون بسه ،شايد سير نشن اما رو دل هم نميکنن و از باهم بودن لذت ميبرن و ميدونن خدا بنده هايي رو که دوست داره بيشتر محک ميزنه
*نگين خانوم*
آره واقعا مهربوني كه بين اوناس بين بقيه آدم سالما نميشه پيداكرد
حقوق و حقوقدانان
سلام امير جان... ببخشيد دير جواب دادم... خلاصه حكايت ما قراضه ها همينه... حرف دلم نيست سرگذشتمه... وقتي عاشق يك قراضه ميشيم قراضه ترهايي كه خودشونو از ما بهترون ميدونن همه كار ميكنن تا ما قراضه ها رو زمين بزنن ولي قراضه قراضه است و اين چيزا اونو از ميدون به در نميكنه....
محب
{a h=JURISTIC}حقوق و حقوقدانان{/a} و متاسفانه اينگونه هست که ميفرماييد
+
* متاسفانه گويش فارسي زبانان هم*
*دارد مورد هجمه ي استعمار قرار ميگيرد*
.
مثل هندي ها
پاکستاني ها..
و حتي افغان ها..
.
وقتي در کوچه و بازار فضاهاي مجازي قدم بزني..
ميبيني اکثرا حرف زدنشان "فارسي - انگليسي" شده
تازه اگر هم خيلي فارسي را پاس بدارند
*فارسي حرف ميزنند.. ولي لاتين مينويسند..*
.
دوســت مــن!
خيلي ساده و روشن بگويمت..
*اين طريق سخن گفتن*
*يک نوع "خود باختگي فرهنگيست"..*
.



هما بانو
96/11/1

دوست من اينکه عده اي به تکلم و نوشتار انگليسي رغبت نشان مي دهند فکر نمي کني بخاطر وا دادن زبان شناساان ما و به غولي نوعي بي تفاوتي مسئولين پاسداري از هويت و زبان ملي ماست وقتي کاربر فارسي ما در زبان و لغات و دانشنامه ها و محاورات مي بينيم حتي اساتيد پارسي ما به انگليسي و زبانهاي مستعمرات ديگر چنگ مي ندازن ديگر از مردم عامي جه انتظار
برادر معظم اين حقير بنده نوازي فرموديد انشاالله همانگونه که حضرت آقا ولي امر مطلق و حي مسلمين و آزاديخواهان و مظلومين جهان سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش براي ادب و فرهنگ سازي مبتني به ايران و اسلام امر فرموده اند و پيش قدم براي اين احترام و پرداختن به ادبيات و فرهنگ بوده و هستند اميدوارم مسئولين امر در اطاعت از فرمان و اشاره رهبري هرچه زودتر به اين مهم ملي و فرهنگي کشور عزيزمان بپردازن ان
+
مردي در حال مرگ بود..
وقتي که متوجه مرگش شد خدا را با جعبه اي در دست ديد.
خدا: وقت رفتنه !
مرد:به اين زودي ؟ من نقشه هاي زيادي داشتم !
خدا: متاسفم ولي وقت رفتنه.
مرد: در جعبه ات چي داريد؟
خدا: متعلقات تو را.
مرد: متعلقات من؟ يعني همه چيزهاي من ؛ لباسهام ، پولهايم و ......
خدا: آنها ديگر مال تو نيستند آنها متعلق به زمين هستند.
مرد: خاطراتم چي؟
خدا: آنها متعلق به زمان هستند.
مرد: خانواده ودوستهايم ؟

شاه توري
93/4/10
خدا: نه ، آنها موقتي بودند.
مرد: زن و بچه هايم ؟
خدا: آنها متعلق به قلبت بود.
مرد: پس وسايل داخل جعبه حتما بدنم هستند!
خدا: نه، نه .... آن متعلق به گردوغبار هستند.
مرد: پس مطمئنا روحم است!
خدا: اشتباه مي کني، روح تو متعلق به من است.
مرد با اشک در چشمهايش و با ترس زياد جعبه در دست خدا را گرفت و باز کرد و ديد خالي است!
مرد دلشکسته گفت: من هرگز چيزي نداشتم؟
خدا : درسته. تو مالک هيچ چيز نبودي!
مرد: پس
مرد: پس مطمئنا روحم است!
خدا: اشتباه مي کني، روح تو متعلق به من است.
مرد با اشک در چشمهايش و با ترس زياد جعبه در دست خدا را گرفت و باز کرد و ديد خالي است!
مرد دلشکسته گفت: من هرگز چيزي نداشتم؟
خدا : درسته. تو مالک هيچ چيز نبودي!
مرد: پس من چي داشتم؟
خدا: لحظات زندگي مال تو بود. هرلحظه که زندگي کردي مال تو بود.
........
زندگي فقط لحظه ها هستند................
قدر لحظه ها را بدانيم
+
سهراب جان...
مي دانيم خانه ي ِ دوستــــــــــ کجاست ...
فقـــط در را بــــــــــاز نمي کند ...
...

داروگ..
92/8/9
+
بااين زبون ميشه مسخره کرد
باهمين زبون ميشه روحيه داد!
بااين زبون ميشه ايراد گرفت.
باهمين زبون ميشه تعريف کرد!
بااين زبون ميشه دل شکست.
باهمين زبون ميشه دلداري داد!
با اين زبون ميشه آبروبرد.
با همين زبون ميشه آبروخريد!
با اين زبون ميشه جدايي انداخت.
با همين زبون ميشه وصل کرد!
با اين زبون ميشه آتش زد.
با همين زبون ميشه آتش رو خاموش کرد!

ستاره ي خاموش
92/6/17
+
*وهابيت و احترام به قرآن کتاب آسماني !!*

*او خواهد آمد....*
91/8/4
+
سليمان (ع) در کنار دريا نشسته بود نگاهش به مورچه اي افتاد که دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل ميکرد در همان لحظه قورباغه اي سرش را از آب دريا بيرون آورد و دهانش را گشود مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت پس از مدتي قورباغه برگشت و مورچه از دهانش خارج شد.

اسپايکا
91/7/4
سليمان مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد. مورچه گفت: در قعر دريا سنگي تو خالي است و کرمي در آن زندگي ميکند و نميتواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل ميکنم.
خدا مرا و قورباغه را مامور به دادن رزقش کرده .
يا رزاق ..
+
چند سال قبل، مردي دختر 3 ساله اش را بخاطر خراب کردن تعدادي کاغذ طلايي به سختي تنبيه کرد. پول زيادي خرج شده بود و به همين خاطر وقتي ديد کودکش يک جعبه را تزئين مي کرد که روي درخت کريسمس بگذارد، عصباني شد.
با اين وجود، روز بعد دختر کوچولو يک هديه براي پدرش آورد و گفت: اين هديه براي توست پدر. در آن هنگام پدر از تنبيه شديدي که روز قبل انجام داده بود شرمسار شد، اما وقتي داخل جعبه را ديد که خالي است

آزاد شو
91/6/19
دوباره عصبانيتش فوران کرد. سر دخترک داد کشيد و گفت: آيا نمي داني وقتي هديه اي به کسي مي دهي بايد چيزي داخلش بگذاري؟
دخترک همان طور که اشک مي ريخت جواب داد: اوه پدر، داخل اين جعبه خالي نيست. من داخل اين جعبه براي تو يک عالمه بوسه فوت کردم. همه اش را براي تو فرستادم.
پدر ناگهان از هم وا رفت. بازوانش را دور دختر کوچولو حلقه زد و از وي خواست که پدرش را ببخشد.
اين پدر آن جعبه را براي سالهاي زيادي زير تختش نگه داشت و هروقت دلسرد و غمگين مي شد به اين جعبه نگاهي مي انداخت و عشق کودکي که در داخل اين جعبه گذاشته شده بود را به خاطر مي آورد.
در دنياي واقعي، هر کدام از ما جعبه هاي طلايي پر شده از عشق هاي بدون شرط و بوسه هائي به فرزندان، دوستان، خانواده و خدا داريم. چه چيز ديگري ميتواند با ارزش تر از اين باشد که آنها را صادقانه به صاحبانشان هديه دهيم!
+
........

لعل سلسبيل
91/3/30
+
اعجازي بزرگ در سوره ي الرحمن :
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ (37)
هنگامي که آسمان از هم پاشيده شود و مانند رنگ سرخي رُز (گلگون) درآيد .
انفجار عظيمي در فاصله درو از منظومه ي شمسي ما رخ داد که شرکت فضاپيمايي ناسا از اين واقعه با تلسکوپهاي قدرتمند عکس برداري کرد!
دخترشهيد
91/3/20
+
اگر کسي حقيقت را ندانه نادانه ,, ولي اگرحقيقت را بدانه و آن را انکار کنه تبهکاره.کرد هر کجا باشد ايراني است
مجاهدين خلق امروز اگر
در کمپ اشرف به آنها حمله ميشود، دنيا را به لرزه درمياورند که دارند به آنها ظلم ميشود اما خودشان زنان و کودکان کرد را به وحشيانهترين شيوه در کردستان عراق تحت عنوان همکاري با صدام حسين، ميکشتند
و بزرگترين جنايتها را عليه مردم کرد انجام دادند و هرگز آيا از خودشان پرسيدند،

ستاره ي خاموش
91/3/18
+
کودکي ام را تبريک ميگويم.... کودکي نشان از پاکي دارد.....بزرگتر که شدم عقلم بيشتر شد ...دلم کوچکتر:(((

*قاصدک و شاپرک*
91/1/24
+
ما نيز گشته ايم!/ و آن شيخ نيز با چراغ همي گشت./ آيا تو نيز چون او " انسانت آرزوست؟ "/ گر خسته اي بمان و گر خواستي بدان؛/ ما را تمام لذت هستي به جستجوست/ پويندگي تمامي معناي زندگيست/ هرگز/ " نگرد، نيست "/ سزاوار مرد نيست!/ " فريدون مشيري "

غزل صداقت
90/11/6
+
يه پيرزني يک همسايه کافر داشت هر روز و هر شب با صداي بلند همسايه کافر رو لعنت مي گفت اين همسايه کافر من رو جونشو بگير طوري که مرد کافر مي شنيدزمان گذشت پيرزن بيمار شد ديگه نمي تونست غذا درست کنه ولي در کمال تعجب غذاي پيرزن سر موقع در خونه اش ظاهر مي شدپيرزن سر نماز مي گفت خدايا ممنونم که بندتو فراموش نکردي و غذاي منو در خونه ام ظاهر مي کني و لعنت بر اون کافر خدا نشناس روزي از روزها پيرزن خواست بره
آزاد شو
90/11/30
نشريه حضور ░
90/10/25