گاهی ما تمام تلاشمان را برای انجام کاری یا حل مشکل و رفع بیماری میکنیم و آنقدر به این در و آن در میزنیم که خسته میشویم و با ناامیدی میگوییم: «راهی ندارم بهجز دعا.»
اشتباه اصلی ما در این است که آخرین راه را دعاکردن میدانیم، آخرین راهحل. وقتی به بنبست میرسیم، به یاد خدا میافتیم، وقتی که راهها بسته شد. اینجاست که خدا میگوید: «مشکل تو، فقط به دست من حل میشود، تلاش زیادی نکن زیرا تا از من نخواهی، فایده ندارد.»
درست است که خدا گفته: «از تو حرکت، از من برکت»، اما بیشتر حرکتهای ما، بدون درنظر گرفتن خداست. ما میخواهیم نفسانی عمل کنیم و به خواستههایمان هم برسیم، از راه نفسانی هم به هیچجا نمیرسیم.
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛وهرکس برخدا توکل کند،کفایت امرش را میکند؛خداوند فرمان خودرا به انجام میرساند.» (سورهی طلاق، آیهی 3)
ما بیشتر اوقات فراموش میکنیم که اول دعا کنیم و بعد برکت بخواهیم تا خدا در راهی که قدم برمیداریم، پیروزمان کند. برای بیماری که داریم، مدام تلاش میکنیم و غافل میشویم که شفادهندهی اصلی خداست، یادمان میرود اول دعا کنیم تا بتوانیم از دارو و درمان نتیجه بگیریم.
روزی حضرت موسی(ع)دندان دردشدیدی گرفت وازخداوند کمک خواست که لطفش راشامل حال اوکند که راه چاره چیست؟
خداوند فرمود: به صحرایی که میگویم برو وازفلان گیاه بخور.
حضرت چنین کردوخوب شد.چند صباحی بعد مجددا دندان دردگرفت ورفت از آن گیاه خوردولی هیچ تاثیری نکرد.به خدا عرض کرد که ای جانم به قربانت ازآن گیاهی که فرموده بودی خوردم ولی این بارتاثیری نکرد"حکمت چیست؟
خداوندحکیم چنین گفت:ای موسی باراول که گیاه اثرکردبه دعای توبودو حکم واراده ما اما این باربه حکم واراده خود چنین کردی
بیایید برای رسیدن به خواستههایمان در زندگی، خدا را در مرحلهی دوم زندگی و دردها و مشکلاتمان قرار ندهیم.(برگرفته از کتاب قصرآرامش)